به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر گفتاری از حجت الاسلام داوود فیرحی، استاد گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در سلسله مباحث کلاسی پیرامون جریان های سلفی و تکفیری است.
مقدمه
در گفتارهای پیشین، پیرامون جریان های رادیکال در خاورمیانه، و همینطور، تحولات بعد از جنگ امریکا و عراق و شکل گیری دولت اسلامی عراق و شام (داعش) بحث شد. منبع صحبت های ما کتاب «عالم داعش» است که در سال ۲۰۱۴ میلادی چاپ شده است. همچنین کتاب های «اداره التوحش» و «خلافه داعش» نیز منبع بحث های ما است. میثم منا نویسنده کتاب «خلافت داعش» می باشد که گزارشگری سوری است. یکی از ویژگی های عمده ی این کتاب، دارا بودن سندهای مهمی از داعش است. این کتاب، انتقادی بوده و با ادبیاتی تند علیه داعش صحبت می کند. کتاب «ادارة التوحش» نیز توسط طرفداران داعش نوشته شده و ادبیات طرفدارانه دارد.
ساختار دولت داعش از سال ۲۰۱۴
هیکلیه به معنای اسکلت دولت است. در مقدمه برای شناخت ساختار داعش را مطرح می کنیم. دولت داعش، دولتی عادی نیست و با یک انقلاب و کودتای نهادی جایگزین دولتی نشده است. به عنوان مثال با انقلاب در ایران، سیستم جدید جایگزین سیستم گذشته شده و دارای قانون اساسی است. در برخی کشورها دولت جدید با کودتا، جایگزین دولت گذشته می شود. اما داعش این گونه نیست؛ زیرا تلاش آن برای فروپاشی نظم موجود است و نظم جدید نیز ذره ذره شکل می گیرد. پس این نوع دولتها، دولت های جنبشی هستند.
بنابراین ادبیات داعش ذره ذره شکل می گیرد. آنها به جای دیپلماسی رسمی، دارای دیپلماسی ترور هستند و اگر به آنها فشار وارد شود، شهرهای کشورهای دیگر را در معرض ترور قرار می دهند. دولت در ابتدا به صورت شورایی تر و دموکراتیک تر بود اما به مرور زمان، متصلب تر و مبتنی بر ایده رهبری می گردد.
دومین مقدمه این مسئله این است که جنبش های اسلامی از ۱۹۲۸ تاکنون، خود را پیور و خالص دیده و غرب را جاهل می دانستند، اما ادبیات داعش موجب شده تا جاهلیت بر سر مسلمانان سرریز شود. اما در گذشته، مسلمانان غرب را به هرزگی و فساد متهم می کردند. اما توحش داعش موجب شد تا این توحش به تمدن اسلامی نسبت داده شود و داعش نیز این توحش را پذیرفته است. حتی کتاب آنها فصلی به نام اداره توحش دارد. پس نه تنها دیگران توحش را به آنان نسبت می دهند بلکه خودشان نیز آن را پذیرفته اند. در نتیجه، موازنه اخلاقی در جامعه جهانی به نفع مسلمانان نیست. آنها ایده جهانی شدن معکوس را مطرح کردند. در واقع همان طور که پس از پیمان سایکس پیکو جهان به سمت دموکراسی و دولت-ملت حرکت کرده این حرکت باید وارونه شده و به سمت خلافت باز گردد. درواقع مفهوم ارتجاع مطرح شده و پدیده جنایی شدن مذهب صورت می گیرد. تا کنون تصور بسیاری حتی غیر مذهبیون بر این بود که مذهب دارای افیون آرام بخش است؛ اما در ادبیات داعش، مذهب با مفهوم جنایت عجین شده است. این جنایت نیز به توحش باز می گردد. هیکلیت داعش، ساختاری عکس العملی است و هر آنچه که امروزه مطلوب می باشد نامطلوب است و هر آنچه که نامطلوب باشد، در نظر آنان مطلوب دانسته می شود .
ساختار داعش به دو شکل است. در درجه ی اول، دولت رسمی داعش مانند وزارت خانه ها و دیگری سازمانهای ویژه ی رهبری دولت و زیر نظر بغدادی است. در این سیستم، دولتِ رسمی روبنا است و آنچه که ادارای اهمیت بسیاری است، زیر بنا می باشد. این مسئله نیز به ساختار ایدئولوژی های اسلامی باز می گردد.
اهم سازمان هایی که مستقیما با خلیفه مرتبط هستند
اولین آن، سازمان اطلاعات و امنیت تحت عنوان «امن و استخبارات» است که مستقیما زیر نظر خلیفه بغدادی است که مهم ترین کار آن، کنترل سازمان دولت داعش است.
- دومین سازمان نیز مجلس شورا می باشد که ید قانون گذاری خلیفه است و به همین دلیل انتخابی نبوده و مشورتی است.
- سومین سازمان، شورای نظامی یا ستاد فرماندهی ارتش است که شبیه به مجلس شورا بوده اما بیشتر شامل نظامی ها می شود اما مجلس شورا شامل علما، روسای قبایل و نظامی ها است.
- موسسه فرقان نیز حدود ده برابر صدا و سیمای ما وسعت دارد و این بخش نیز زیر نظر خلیفه است و رسانه ی آنان می باشد.
- پنجمین سازمان نیز هیئت های شرعی می باشد که کارشان عبارت است از صدور فتوا و توجیهات دینی مسائل.
- جنگ های داعش نامتقارن بوده و از فرماندهی واحد نشأت نمی گیرد بلکه هر منطقه یک لحظه وارد جنگ شده و منطقه ی دیگر استراحت می کند.
- آخرین سازمان نیز بیت المال است که تحت نظارت خلیفه می باشد. به طور کلی دولت رسمی داعش، پوشالی است. جمیع رهبران و امرای این نهادها به طور مستقیم از جانب بغدادی تعیین شده و اگر در مجلس شورای نظامی بین نظر بغدادی و رهبران اختلاف به وجود آید، نظر بغدادی اولویت دارد. تعداد این مجالس در نوسان است و از سه تا پانزده نفر می باشد. هم چنین تا زمانی که خلیفه زنده می باشد بحث خلافت عهدی وجود ندارد اما به نظر می آید که مجلس شورا مسئول تعیین خلیفه ی بعدی است.
- هیئت های شرعی، مبلغانی را به مناطق مورد هدف می فرستند که تبلیغات آنها هدفمند باشد. تبلیغات آنها برای ایجاد هیجان و امید به داعش است که منطقه را حماسی می کنند. این هیئت ها، نظام جنگی، شهادت و پیروزهای خود را برای مردمان منطقه شرح می دهند. همچنین مسئول تبلیغ، جذب نیرو، پذیرفتن مهاجران، سربازگیری، امور قضایی، امر به معروف و نهی از منکر هستند. جیش امر به معروف مسئول این کار می باشد. نیروی انتظامی، زیر مجموعه ی قوه قضائیه و در نهایت خلیفه است.
- مجلس شورا، قلب نهادهای منتسب به خلیفه می باشد که از جمله کارهای آن، کمک برای انتخاب والیان یا استانداران است. هم چنین افراد شورای نظامی و و رئیس هیئت های شرعی را به بغدادی پیشنهاد داده و وی به آنها حکم می دهد. این مجلس قادر به تغییر خلیفه یا عزل آن است اما عملا این مسئله غیر ممکن است. این شورا ترکیبی از رؤسای قبایل، علما و نظامیان است که در آن رأی گیری می شود. اینها قبل از عضویت در شورا، صلاحیت خود را در اداره ی جنگ انبار اثبات کرده اند. بنابراین قلب تغییرات، مجلس شورا است. آنها عمر یک مجاهد را بین شش روز تا شش هفته می دانند. تعداد زیادی از آنها کشته شده اند و این عقیده از چپها گرفته شده است. مجلس استخبارات نیز به اطلاع رسانی مشغول است و یکی از قوی ترین سازمان ها می باشد. کل سازمان استخبارات عراق نیز به این سازمان منتقل شده است.
استثناهای ولایت های خاص
برخی استانها در هر کشوری خاص هستند. ولایت نینوا نیز برای داعش اهمیت فراوانی دارد زیرا با شیعیان درگیر است و کربلا در آن منطقه قرار دارد. این استان با جریان های شیعی درگیر بوده و به همین دلیل خاص است و مستقیم به خلیفه وصل می باشد. اهمیت ولایت نینوا، هدایت جنگها می باشد؛ زیرا جبهه ی نینوا این جنگها را رهبری می کند. همه ی منازعات بر سر نینوا است. دو نیروی خلیفه و نیروی نینوا برای آنها گسیل می شود. طبق قرارداد ۲۰۱۵ آنها به این نتیجه رسیدند که اگر اختلافی به وجود آمد، اولویت به نیروهای محلی داده شود که این مسئله استثنا است. به طور کلی بنا بر ماهیت ادبیات اسلامی، ساختار خلافت به دو شکل دولتی و وابسته به خلیفه وجود دارد که به دلایل بسیار زیادی، نهادهای وابسته به خلیفه بسیار قدرتمندتر می باشند. نود درصد رهبری نهادهای خلیفه از حزب بعث می باشد که بسیار خطرناک است. قلب تپنده ی داعش، حزب بعث است.
حزب بعث سه ایدئولوژی اسلام، مارکسیسم و ناسیونالیسم عرب را ترکیب کرده است. این حزب، نیروهای خود را از بخش های سنی عراق جذب می کرد و ارتش نیز سلاح های خود را در بخش های سنی نشین انبار می کرد. پس از حمله ی آمریکا و شیعی شدن دولت، تمام تجهیزات به سمت آنان حرکت کرد. پس تجربه ی نظامی و فکری صدام به سمت داعش حرکت کرد. در داخل حزب بعث، جریان اسلام گرای رادیکالی وجود داشت که زیر فرماندهی ابر اعیم عزه دوری بود. این نیروها از افراد دوری هستند که بخش بزرگی از داعش را گرفته و پیرامون بغدادی جمع شدند.
رهبران بعثی داعش
تردیدی نیست که داعش، حزب بعث را به طور فکری و عملی قبول ندارد و داعش نیز آنان را نمی پذیرد و یکدیگر را در خفا مسخره می کنند. بعثی ها در محاورات خود دعش می گویند که به معنای آدم پست و لجوج است و داعش نیز برای به کارگیری این کلمه هفتاد ضربه شلاق در نظر گرفته است. حاجی بکر را مساعد و همراه بغدادی می دانند که اخیرا کشته شد. وی از فرماندهان نیروی هوایی صدام بود و پس از تغییر نظام به اعضای ولایت انبار گماشته شد. دولت عراق از گذشته با جریان های فلسطینی که جریان های چریکی هستند مرتبط بود و این جریان با کل جریان های منطقه مرتبط بود. علی مخوف نیز با صدام ارتباط داشت. هیچ دولتی نیست مگر اینکه با این جنبش ها ارتباط داشته باشد. اسنادی وجود دارد که دولت ناصر به چمران علیه دولت پهلوی کمک می کرد. جنبش ها همواره دارای منافع متقابل مانند پول، پاسپورت و اطلاعات احتیاج دارند و در نتیجه، همه ی دولتها با جنبش ها ارتباط دارند. حال اگر جنبشی به خلیفه وصل شود، همه ی جنبش های منطقه نیز به آن وصل می گردند. ابوفیصل زیدی از رهبران ارتشی بعث سوریه بود که از دولت اسد جدا شده بود. وی هم چنین عضو مخابرات سوریه بود. این بخش، سیاسی عقیدتی است. دولت سلمان، بیشترین تمایل را به ترکیه دارد و پرونده ی ترکیه در دوره ملک فهد و ملک عبدالله در اختیار سلمان بود و سفرا را وی معرفی می کرد. آنان دوستانی دائمی هستند که رابطه ی بلند مدتی نیز دارند. اخوان نیز به دو شکل اخوان عربستان و اخوان سایر کشورها است که اخوان عربستان فرزند اخوان سوریه است که برخلاف آن عمل نمی کند.
منطقه ما به شدت پیچیده است و مطالعه فراوانی را در این حوزه می طلبد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، پیشنهادهای فروانی مطرح شد که چند تا از آنها متعلق به حزب تحریر بود. این حزب در سال ۱۹۵۳ توسط فلسطینی هایی که در عراق شاخه زده بودند تأسیس شد. این حزب گرایش احیای خلافت را داشته است.
بنیادهای ایدئولوژی داعش؛ استراتژی تکفیر
کتاب «خلافت داعش» سندی تحت عنوان مهم ترین مواضع ابوعمر بغدادی منتشر کرده که به ایدئولوژی داعش تبدیل شد. این کتاب بیان می کند که این عقیده دولت اسلامی است که هیچ دروغ گویی عذری و هیچ علاقه مندی شبهه ای نداشته باشد، آنچه که ما باور داریم موارد زیر است:
اول: از بین بردن هر نوع مظاهر و وسایل شرک که روایتی از امام علی (ع) نقل کردند.
دوم: شیعیان، طائفه ای از شرک و ارتداد هستند، هر چند که ریاکارانه بسیاری از شعائر اسلام را به جا می آورند.
سوم: اعتقاد به کفر و ارتداد جادوگران. (یعنی کسانی که با اخبر و رسانه ها مردم را فریب می دهند)
چهارم: هیچ مرد و زن مسلمانی تکفیر نمی شود یعنی زنا کار و شراب خوار و دزد کافر نمی باشد مادام که آن را حلال کنند.
پنجم: وجوب ارجاع همه ی اختلافات به محاکم شرعی. هرکس که به شریعت عمل نکرده به طاغوت مراجعه می کند. پس اینها مخالف قوانین وضعیه هستند و معتقدند همه ی اختلافات باید بر اساس احکام شرعی باشند (اکثر این موارد، ضد شیعه بوده و ضد غرب نیست).
ششم: باید احترام پیامبر و خلفای راشدین و سایر صحابه را نگه داشت اما هر نوع نماز خواندن برای ایشان، کفر و ارتداد دانسته می شود.
هفتم: سکولاریسم با اختلاف دیدگاه ها، قوم گرایی، ملی گرایی، کمونیسم و بعثیه کفر آشکار است. حزب جعفری و علاوی نیز مرتد می باشند. در ادبیات آنها، سکولار به کسانی گفته می شود که برای مناصب سیاسی، شرط مذهبی نگذاشته اند و شبیه به تعریف کلیسای واتیکان از سکولاریسم است. آنها برخی پستها را مذهبی و برخی دیگر را سکولار می دانند. برای پست های مذهبی، کشیش بودن شرط است اما کشیش بودن یا نبودن برای پست های غیر مذهبی مهم نمی باشد.
هشتم: به کفر و ارتداد هر کسی که به اشغال و یاران اشغال یعنی امریکا همراهی کند اعتقاد دارند.
نهم: جهاد در راه خدا، فرض تعیینی است و الترناتیوی ندارد. جهاد در راه خدا، واجب تعیینی است. در گذشته اگر کسی سالانه پول به جای جهاد پرداخت می کرد، مقبول بود اما اکنون این گونه نمی باشد. پس همه ی مسلمانان از آنجایی که به جهاد عمل نکردند کافر می باشند.
دهم: هرگاه هر دیاری در جهان اسلام تحت قوانین کفر باشد، آنجا دیار کفر است. پس ترکیه، ایران، اندونزی و مالزی دیار کفر هستند.
یازدهم: کشتن نیروی انتظامی و ارتش دولت مرتد واجب است.
دوازدهم: طوائف اهل کتاب و امثال ایشان مانند ایزدیها، اهل حرب بوده و ذمه ندارند. در واقع نمی توان با ایشان مصالحه کرد و حتی نمی توان از آنان پول دریافت کرد و امان داد.
سیزدهم: هر کس در هرجا جهاد کند، دوست ما می باشد و پرچم ما واحد می باشد. اصطلاحا به عنوان مسئولیت کامله الوداد می گویند.
چهاردهم: هر جماعتی یا شخصی که با جنگجویان اشغالگر قرارداد ببندد، ان قرارداد مردود است.
پانزدهم: احترام علمای عمل کننده و صادق واجب است.
نظر شما